• وبلاگ : عشق يعني ح ، سين ، ياء و نون
  • يادداشت : هيچ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    روزي که دين را ياوري مي کرد خورشيد

    از خالقِ خود دلبري مي کرد خورشيد

    بايد وصيت نامه از خون مي نوشت و -

    انديشه ها را رهبري مي کرد خورشيد

    وقتي که از عزم ِپريدن حرف مي زد

    پرواز را روشنگري مي کرد خورشيد

    ظلم و فساد و کفر را مي ديد و مي سوخت

    بايد قيام ديگري مي کرد خورشيد

    امرِ ِبه معروف خدا بر شانه اش بود

    نهي از قبولِ سامري مي کرد خورشيد

    با نام اسلام، از ستم لبريز بودند

    دين را از اين ظلمت بري مي کرد خورشيد

    مي کَند از جا قلعه ي عصيان گري را

    در خيبرِ خون ،حيدري مي کرد خورشيد