سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

خدایا تو خودت مگر نگفتی دستت را می گیرم،پرواز را به تو می آموزم،توفقط پرنده باش.

مگرنگفتی با عشق نفس بکش،ناب ترین هوا را به ریه هایت می فرستم؟!مگر خود تو نگفتی

تشنه باش،عطش من را داشته باش،با چشمه سیرابت می کنم!

من...مگرمن...مگر ندیدی عطشم را ای خدا!!!!!!!!!!!!!!!!

مگر نشنیدی آه مرا؟؟؟؟؟

مگر آه اسم تو نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

می دانی چند بار اسمت را صدا زدم؟!آری تو خوب می دانی که چند بار آه کشیدم...

هیس!می شنوی؟ این صدای همان آرامشی بود که برایم دست تکان داد و من....

و من همان ساده دیروزی بودم که کودکانه لبخند زدم و دستم را صادقانه به سمت آرامشی

که فکر می کردم بوی خدا می دهد دراز کردم....

و اما الان؟!!!!

دیگر حرفی نمانده است...دیگر هیچ.....می روم با هیچ

شاید روزی معنی هیچ مرا فهمیدی ای خود تو....

*******************************************

گاهی دلم از دلم پیش خود من شکایت میکنه،من میشم قاضی خودم.

و چه قضاوت تلخی است،قضاوت بین اشک و من...

خدایا تو بگو من چه را باور کنم؟؟!!



نوشته شده در سه شنبه 91 اسفند 1ساعت ساعت 11:27 عصر توسط رفیق خدا| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin