عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
/
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
//
ننویسید که او نوکر بدبختی بود
/
بنویسید که او منتظر مهدی بود
بسم رب الحسین زیبایی این روزها به قدری چشم نواز است که گناهکاری چون من هم به طمع می افتد ... عجزم را عاجزانه به سوی آسمان می پاشم آبیاری اش میکنم با تبلور چشمانم... چشمانی که در لایه لایه ی نامت متبلور میشود ... میخواهم سبز شود از آستان ربوبیت تا کویر یخ زده ی بندگی ام دستانم را گره کنم به حُرمت سپیدی روضه هایت... که تو همان حبل المتینی... حســــــینِ من! حســـــینِ لحظاتِ جاریِ من! عاشقانه میخوانَمَت... مهربانانه مرا در آغوش بگیر.... آلودگی ام را ببخش اگر چه نبودم کربلایت اما در کربلای زمانه ام هم سخت مردود شدم گستاخی ام را ببخش که از تو میگویم ولی لبیک نگفتم هل من ناصر فرزندت را در این آشوب بازار آشفته گری... در این برزخ نمای شیطانی این روزها خرداد برایم حکم ثانیه های معکوس دارد.... ثانیه های معکوس رسیدن به تو.... نرگس عطرش را شمیم لحظه های آمیخته با تو میکنم باشد که روز تولد امام زمانه ام بیعتی کنم با شما و عهدی با فرزندتان اللهم إنّی اُجَدّد لَه فی صَبیحَةِ یَومی هذا و ما عِشتُ مِن اَیّامی عَهدأ و عقدأ و بیعة له فی عُنُقی لا أحول عنها و لا ازول ابدأ
By Ashoora.ir & Night Skin
درباره وبلاگ
نویسندگان
پیوندها
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
سایر امکانات
لوگوی دوستان
