عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
/
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
//
ننویسید که او نوکر بدبختی بود
/
بنویسید که او منتظر مهدی بود
بسم رب الحسین ءأدخل یا رسول الله؟ گم میشوم میان شوره زار اشک هایی که تمنای وصالت را می جویند. نبض رؤیا تند میزند آن سان که چادرم را روی صورتم می کشم قاب شکسته ی دل تنگی ست، که در تنگ بلور چشمانم برایت آوردم ...... تحفه ای است ناقابل با تار و پود احساس بافته ام کلاف سر در گم حاجتم را پرواز کبوترهایت را می بویم میرسم به استشمام آستان رأفتت یا رئوف.... پریشان میشود دستانم... ناگزیر شبکه های ضریحت را چنگ میزنم خنکای آب سقا خانه چنان مشام روحم را می نوازد .... نا گاه آشفته بازار میشود حال این ثانیه هایم میخواهند بگیرند تنها دارایی ام را... حقم را.... شبیه شده ام به گوشواره ای فتاده بر خاک حقش را گرفته اند گویا میشنوم ناله های جانسوزش را حقش را غصب کرده اند همان حق آویزان بودن بر گوش های دخترک 3 ساله می فروشم گوشواره ام را اگر پیدا شود در عوض انگشتری زیبا برایت میخرم حاج علی راست میگوید : ما آواره بین الحرمین رضا و حسینیم راست میگویی حاج علی ، اذن دخول را از باب الجواد میخوانیم و پناه میبریم به مهربانی ارباب *** إلیک أشکوا ... إلیک أشکوا... خداوند .... آسان نیاوردم به چنگ برایم خواب و خیال در سر دارند این جماعت میخواهند بگبرند از من آخر تو بگو، من چه دارم جز حسین؟! *** صحن انقلابم همسایگیِ دائم الفضلیِ تان تمام حاصل عمرم به باد خواهد رفت اگر برای زیارت به کربلا نروم *** راست میگفت حاج علی ... بغض نوشت : تمام حاصل عمرم به باد خواهد رفت اگر برای زیارت به کربلا نروم
By Ashoora.ir & Night Skin