عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
/
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
//
ننویسید که او نوکر بدبختی بود
/
بنویسید که او منتظر مهدی بود
بسم رب الحسین گستاخی واژگانم را ببخش که بی طهارت هم ، نام تو را زمزمه میکنند. حالم خراب است ...... تو خوب میدانی! و تنها و تنها تو خوب میدانی، مثل واکنش های تعادلی درس راکتور است ... آن هم با درجه واکنش صفر... حالم خراب است و تنها تو خوب میدانی و تنها تو خوب میدانی که حالم خراب است... نزدیکم، نزدیک به دیوانه ای که از او پرسیدند: عشق چند حرف است؟ دیوانه گفت : چهار حرف.... و همه به او خندیدند و همه چیز از همین خندیدن شروع شد و همان ها خندیدند به من همان همه هایی که نفهمیدند جنس عشقم را و همه به سخره گرفتند عهدم را .... و نذرم را.... و همه تحقیر کردند احساسم را .... و همه مسخره دانستند قربانی ام را.... آرزوهای دخترانه ام را میگویم همان هایی که تقدیمت کردم. آیا میپذیری از من ؟! و چقدر مهربانی تو ، که تمامی دارایی ام را با وجود همه ی ناخالصی هایش به بهایی گزاف از من خریدی. و باز هم مسخره میکنندم و باز هم زیر سوال میبرندم آخر، نمیدانم چه کرده ام با دل این جماعت!! الطاف روزی ام همه از جانب رضاست من با غم حسین ، سر سفره نشسته ام *** صدای درویش چنگ به دلم میزنه : رضا غریب الغربا، دوسِت دارم امام رضا اینقدر زجر آور شده برایم احساس تنهایی که میخواهم کرکره ی آسمان را پایین بکشم و پناه ببرم به هق هق های زیر پتو ترسم اجل بیاید و جانم به لب رسد آقا،بگو نوبت ما هم رسیده است؟! *** نه ملالی هست و نه خیالی تو باش بذار همه برن فقط تو باش تا به ابد باش گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را پ . ن : خدا، من میخواستم برای مهدی حرّ باشم،اما نشد!...
By Ashoora.ir & Night Skin