عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
/
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
//
ننویسید که او نوکر بدبختی بود
/
بنویسید که او منتظر مهدی بود
واژه ای گوشه ی افکارم هر هفته مثل تیغی برنده قلبم را سوراخ می کند، آری واژه انتظار قلبم را به درد می آورد.گناه که می کنم همچون نمکی روی این زخم کهنه پاشیده می شود.گاهی آنقدر درد شدید می شود که صدای ناله های بلند یا مهدی تا عرش می رسد،به خود که می آیم،سیلی از اشک را می بینم.آنقدر این دردانتظار سنگین است که 5شنبه ها را هم جمعه می انگارد،گاهی این دل فرق بین 5شنبه ها و جمعه ها را نمی فهمد.آنقدر مات و مبهوت این دلتنگی ها می شود،آنقدر این زخم کهنه سیلی به صورت خسته ام می زند که گاه گمان می برم،حتی لحظه ای گناه به ذهنم خطور نخواهد کرد. آن وقت آنقدر به خود مغرور می شوم که گناه غرور بر قلب خسته ام طنین انداز می شود.این گونه است واژه انسان بودنم....اشک می ریزم تا گناه را بشویم غافل از آنکه انسان بودنم خود کافی است برای گناهکاریم.... نگارینا!همه می گویند مجازاتم مکن....اما من می گویم"خدایا مجازاتم کن تا شاید این دل ترک گناه کرد و مهدی را مهمان خانه کرد..." @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ مهدی جان،اشک هایم شرمنده ات که با کوله بار گناه واژه "انتظار" را یدک می کشم.... مهدی جان ،به جان تک تک این ثانیه ها قسم دلم بدجور گرفته است و درمانی جز تو ندارد....
By Ashoora.ir & Night Skin