عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
/
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
//
ننویسید که او نوکر بدبختی بود
/
بنویسید که او منتظر مهدی بود
بسم رب الحسین گستاخیِ افکارم را ببخش که حوالیِ تو پرسه میزنند میخواهم همدمِ لحظه هایم باشی... یا أنیسَ من لا أنیسَ له میخواهم مهمانِ همیشگیِ نفس هایم شوی... دم از برایِ تو ... بازدم هم از برایِ تو دلی که با سر زلفین او قراری داد گمان مبر که در آن دل قرار بازآید نفهمی هم خوب است،نه؟!....نمیخواهم بفهمم جز تو... ساده میگویم: مدت هاست که دل از دنیا بریدم و بر تو بستم امید دارم که باز هم گذری بر قلبم کنی.... با این امید نفس میکشم میدانم.... میدانم آرزوهایم خالص نیست اما مجالم بده به فکرِ شوریده ام پر و بال دهم با یادت آرزو میکنم....یا حســـــین پاهایم را روانه ی منزلِ حاج حسین میکنم.... زیرِ آسمان این شهر جز او کسی ندارم همه تان دعوتید.... همه چیز باید آن طور باشد که میخواهم.... اگر چه عروسم،اما دست به سینه و مؤدب جلویِ در می ایستم،تا خوش آمد بگویم به عزا خانه حسین خوش آمدید میدانم می آیی،اگر آمدی خودم جلویِ قدم هایت قربانی میشوم حســـــــینم آهنگ نمیخواهم،روضه خوان مادرت شادی ام ضجه های یا حســـــین است هدیه ام،تنها لبخندِ زیبایِ تو حلقه ی نوکریِ تو،نگینِ دستانم میدانم که از هر برلیان و الماسی درخشنده تر است کی میدونه شاید امسال برا ارباب بمیرم کی میدونه شایدم تشنه و بی آب بمیرم بی پیرایه میگویم حســـــــین: من که مجنونت نبودم زندگی ام را میکردم زیرِ سقفِ گناه و در بساطِ شیطان عطوفتِ تو بود که دستانِ یخ زده ام را گرفت و به روحم شرافت بخشید بی تو نمیتوانم،حتی ثانیه ای خودم،همسرم،پسرِ متولد نشده ام که نذرِ لب هایت کردم اینها همه ی داراییِ من است فدایِ یک سلامت رخصت بده عروسی ام روضه خوانیِ مادرت شود همین....
By Ashoora.ir & Night Skin