سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

ثانیه ها سر خم کرده اند

به نشانه ی تعظیم

در برابر حضورت

انقلابی زخمی

اما سبز،درونم تکاپو گرفته

غوغای پروانه ها را ببین

که در جوار وجودت جواز پریدن گرفته اند

و من دل افگار از حرف و حدیث زمانه

بینابین نخل های سر در هم کشیده ی تردید

در انزوای اندوهگینِ شادی

انتظار آمدنت را دارم

تپش ازدحام که سرعت گرفت

این من بودم تنهای تنها

نه غوغای پروانه ای

و نه شوق پروازی

گم شدم وسط هیاهوی بازی های کودکانه

در هم تنیده میان آواز واژگان سیاه و خاکستری

در خلأِ ثانیه ها

سایه ی شوم تردید بود

که بزرگ و بزرگتر میشد

تو را به فریاد کشیدم با سکوت....

پس تو کجایی؟!

رعشه های ترس به سانِ آتش وجودم را سوزاند

گر گرفتم در تنهایی

زبانه کشیدم میان پچ پچ ها و نگاه ها

نگاه هایی که از دیوار کوتاه آرزوها برایم شکلک در می آوردند

نگاه هایی که اندیشه ام را حماقتی محض می پنداشتم

پس تو کجایی؟!

دیر نکرده ای!!....

***

آمدنت را در هیچ قالبی نمیتوان گنجاند

مگر میشود حسین را میان واژگان محصور کرد؟!

مینویسم : آمدی

و جلوی آمدنت فقط میتوانم ستاره بپاشم و بنویسم:

آمدی - حس استشمام خاک سرزمین مقدس شلمچه

آمدی - از جنس غربت فکه

آمدی - از جنس شب های فاطمیه

آمدی - از جنس روضه های دست

کم می آورم در برابرت

تمام میشوم ...

مرا از نو شروع کن حسین

 

 

تمام حاصل عمرم به باد خواهد رفت

اگر برای زیارت به کربلا نروم

 

 

پ . ن :    مهربان کاش زهیری بغلم میکردی

                  من به آغوش پر از مهر شما محتاجم



نوشته شده در شنبه 92 اردیبهشت 14ساعت ساعت 11:44 صبح توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin