سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

 

خدایا با تو کار دارم

در سبدم کمی گله و شکایت است...

دادرس تر از تو نیافتم

کمی از همیشه تر ها به من نزدیک شو و نگاهی به سبدم بینداز

لبریز شده از خستگیِ گلایه ها

تو گواه قلبم باش که دوستت دارم و دوستت دارد

عهدِ لطافت بسته ایم...

خالصانه برایِ تو.... و تنها برای ِ تو

و دیگر هیچ...

امّا نمیگذارند...

آنقدر نقاب هایِ زیبا بر صورت دارند که در لفّافه میخواهند مرا از تو بدزدند...

مرا ببخش

گاهی به تردید می افتم

میترسم جنسِ یقینم زنگ بزند...

درست مثلِ ترکیبِ آهن با اکسیژن...

آهن محکم است به خیالِ خودش

اکسیژن هم راست میگوید به خیالِ آدم...

و قصه ی همیشگی

فریبِ اکسیژن را میخورد آهنِ بیچاره

و در آنجاست که آهن دیگر خریداری ندارد...

من نمیخواهم گوهرِ وجودی ام را و گوهرِ وجودی اش را

-همان فطرتِ خودمان را می گویم-

به سادگی و فریبندگیِ یک شب و یک روز و یک مرتبه و یک و یک و باز هم یک به تاراج بگذارم....

چقدر از این یک شب ها و یک روزها و یک مرتبه ها و یک ساعت ها بیزارم....

نمیخواهم ناگزیر تن بسپارم به یکی از این یکی ها...

تو ملجأ و گریزگاهم باش

امیدم بده تا به آغوشِ محبتِ تو بگریزم

حال که منّت گذاردی بر من

جانِ زهرا کمی دستمان را بگیر....

استوارانه تر از پیش...

نگذار با این یکی یکی ها،حراجیِ بساط شیطان شوم

آمین

 



نوشته شده در شنبه 91 شهریور 18ساعت ساعت 10:41 عصر توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin