سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

گستاخی افکارم را ببخش که لجام گسیخته خواهان بازگشت به منجلاب است

میدانم که تا دریا فاصله بس زیاد و راه فراوان صعب العبور

میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم رازی ست درست به مستوریِ رازی که در سینه بقیع نهفته است

دلم کمی ایمان میخواهد و کمی رملِ فکه و کمی عطرِ شلمچه و بسی تو را...

لیستِ زائرا دست کیه؟

هی خط میخورم چه سرّیه؟!

میگن دعوتا با بی بیه

سحرگاهانی ست که عهدم را به فراموشی سپرده ام

باز هم لجبازی های کودکانه

سخت دلتنگِ روز شروعم

به یاد می آوری مرا؟!

روحم مشتاقانه قطعه ها را زیر پا میگذاشت

بیقرارِ دیدنت بودم...آخر میگفتند در آغوشِ تو که باشم گویی در آغوشِ ملائکة الله هستم

چه فلاکتی است بد سعادتی و چه بیچاره ای است خود کرده ای را که تدبیر نیست!

حســـــــین اشکامو نگاه کن....

حســــــین اشکامو نگاه کن...

چشمِ دلم یارایِ تضرّع ندارد....

شهدا العفو...

میخوام حرّ شوم،آزاده ی آزاد گردم از تمام تعلقات و غل و زنجیرها

تو دستم را بگیر که مهربانیِ دست هایت مرا به یادِ عطشِ اروند می اندازد

برایم روضه ی آب بخوان در کنارِ آب هایِ خروشانِ اروند

برایم داستان میگفت از فرات و میسوزاند دلم را،آنقدر که با همه عظمتش در برابرِ آتشِ دلم کم می آورد

پروردگار،آیا دستانِ بر گِل نشسته ی مخلوقت را میگیری؟!آشنا هستم،از جنسِ خودت اما ناخالصِ ناخالص...

الهی و ربی من لی غیرک...

حســـــــین اشکامو نگاه کن....

دوباره فرصت بده تا جبران کنم....



نوشته شده در دوشنبه 91 شهریور 6ساعت ساعت 1:47 عصر توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin