سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

چقدر شیرین است نامت

و چه بیتاب گونه است سوختن در هجر ....

هجری که منتهای وصل تو باشد

عمری است که شرمسار لطافتت هستم

پژمرده بودم در فضایِ سیاه ابرهایِ تراکمِ گناه

دست عطوفت تو بود که

                                       لمس کرد مرا

جسارتم را ببخش که حوالی نام تو زنده میشوم...

واژگانم را دانه دانه زنجیر میکنم

می بافم برایت

عمو زنجیر باف ! .... بله

زنجیر منو بافتی؟ ..... بله

پشت کوه انداختی؟ ..... نخیر

زنجیر واژگانم خفه شده در گلو

این روزها،میدانی که چقدر آشفته ام در آرامی...

روضه کمتر گوش میکنم

مردنم را در روضه،

گذاشته ام در کوله ی راهم

خاک آلود

خسته

تقدیم مهربانی ات

همه ی حرف ها را که نمیشود بافت

همه ی بغض ها را که نمیشود قورت داد

یادت می آید:


اگر فرصتی برای آدم شدنم هست....                    بطلب مرا

نگرانم

دلشوره هایم را در فنجان یادت حل کردم

"میگن اگه یه رفیق داری،خیلی هم دوسش داری،اما راه بدی رو داره میره،یه سفر ببرش کربلا"

آشایی دارم دوست داشتنی

چندی است فانوس راه گم کرده

نسخه تو را برایش پیچیدم...

آه!

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم

به دو عالم ندهم لذت بیماری را

حســـــــــین!

اذنم بده بمیرم پیش چشمانت

من که مست سیاه مشق های خود بودم

سالی .... روضه ای .... اشکی ....

آن هم به شرط اینکه روضه خوان ماهر باشد

اما چه کردی با دلم؟!!

هر روزم ..... روضه ای ...... اشکی .....

روضه خوان نمیخواهم

تبلور نامت مرا بس

همان آشنای دوست داشتنی

این روزها حالش شبیه فکه است

پر از بغض

پر از غروب

دلم را میگویم

دستش را بگیر

دست من گیر که این دست همان است که من

سال ها از غم هجران تو بر سر زده ام



نوشته شده در جمعه 92 اردیبهشت 27ساعت ساعت 6:52 عصر توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin