سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی ح ، سین ، یاء و نون

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم / من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم // ننویسید که او نوکر بدبختی بود / بنویسید که او منتظر مهدی بود

بسم رب الحسین

هنوز پاهایم را دوست ندارم...

با وجود درک حضور حضرت عشق برخاست و از میعادگاه فاصله گرفت

چشم های بارانی به عقب می نگریست و با اشک هایی عجین شده با التماس و تضرع میگفت : بروم؟!

.

آسمان سیاه و غبار آلوده شهر به سینه ام چنگ میزند

هنوز نتوانسته ام به فضای شهر اخت بگیرم،هنوز با خاک شلمچه مآنوسم

بغض سنگینی گلویم را گرفته

تکه تکه های قلب و روحم در جنوب باقی مانده

و تنها کالبدی خسته با خود جابجا میکنم

اندکی از قلبم در حسرت و اندوه در جاده های طلائیه است...

تکه ای دیگر بر خاک های بهشتیٍ شلمچه....

صورت قلبم بی تاب نوازش مهربان گونه خاک های شلمچه است

شلمچه ی من بوی حســـــــــــــین میداد

بوی درٍ سوخته میداد....

 

این صدای تپش قلبم نیست

 

درحسینه ی دل سینه زنی ست



نوشته شده در چهارشنبه 91 مرداد 25ساعت ساعت 12:5 عصر توسط دلسوخته حسین| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin